جريان معراج كه با مشاهده آيات الهي همراه است بخشي در اسراء بود كه از مسجدالحرام الي مسجد الأقصاست و بخشي هم در جريان معراج است كه عِندَ سِدْرَهِ الْمُنتَهَي است...
دَنَا فَتَدَلَّي است، فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَي است و مانند آن. اين آيات الهي كه بعضي در اسراء و در كنار مسجد اقصي حاصل شد از مشاهده انبيا، نمازجمعه گذاشتن و امام انبيا شدن در همان كنار مسجد اقصي بود. ارزيابي اين آيات بخشي مربوط به چشم ظاهر و جسم است، بخشي مربوط به مثال و برزخ است، بخشي مربوط به تأمّلات عقلي است، بخشي مربوط به مشاهدات قلبي است و فوق اينها بخشي هم مربوط به قُرب نوافل است. اگر اين مراحل پنجگانه در وجود مقدس پيامبر(ص) احراز بشود، توجيه مشاهدات آيات اسراء و معراج آسان خواهد بود.
انسان كامل مانند وجود مبارك پيامبر(ص) داراي شئون رسميِ مراحل خمسه است، با هر شأني ميتواند مرحلهاي از مراحل مناسب او را درك كند. آنجا كه رفتن از مسجدالحرام تا مسجدالاقصاست با همين بدن است، آنجا كه سِير سمائي است با همين بدن است، آنجا كه عالم طبيعت است با همين بدن و... هيچ محذوري ندارد كه اين سِيرش از مسجدالحرام تا مسجد اقصي و از آنجا هم به مراحل بالاتر با همين بدن باشد؛ چون همه اينها در افق طبيعت است.
اما آنجا كه مربوط به مشاهده انبياست، نماز جماعت خواندن است، امام انبيا شدن است كه آن انبيا همه شان رحلت كردهاند؛ اين با تمثّلات برزخي توجيه ميشود. تمثّلات برزخي اين است كه انسان جسم دارد، روح دارد، در حال بيداري است اما چيزهايي را ميبيند كه ديگران نميبينند. اين معلوم ميشود براي او متمثّل است؛ اين شخص اگر چشمش را هم ببندد، باز ميبيند.
اين طور نيست كه با اين چشم فيزيكي و طبيعي ببيند! نمونههايي از مشاهدات برزخي در همان جريان امام سجاد و امام باقر(ع) نقل شده، كه سائل به عرض امام رساند «ما أكثر الحجيج و أقل الضجيج» حاجيها در صحنه عرفات زيادند، ولي ناله كم است و امام فرمودند: خير، «ما أكثر الضجيج و أقل الحجيج»! حاجي كم است و ناله زياد؛ ميگوييد نه، ببين. بعد با اشاره حضرت آن چشم برزخي اين سائل باز شد، ديد كه صحنه عرفات پُر از حيوانات است.
اين شخص جسم داشت، روح داشت، بدن داشت ولي...خب خيليها آنجا نديدند! حتي خودشان هم خودشان را نديدند. اين ميشود تمثّل برزخي، چشم برزخي كه باز شود، باطن را ميبيند.
سيدنا الاستاد مرحوم علامه طباطبائي(رض) ميفرمود: جريان مسافرت حضرت سيدالشهدا(ع) هم از همين قبيل بود. وقتي در بين راه وجود مبارك فرمود: انا لله و انا اليه راجعون؛ عرض كردند: چرا استرجاع ميكنيد؟ فرمود: حالتي به من دست داد كه معمولاً ميگويند خوابم ربود، من خواب ديدم وجود مبارك مثلاً فرشتهاي به من گفت اين قافله در حركت است و مرگ در دنبال اينهاست.1 فرمود: اينها حالت مناميه است نه نوم! نه اينكه حضرت بخوابد و اين صحنه را در خواب ببيند.
اين حالت كه انسان بيدار است، وضو هم نقض نشده، جسم دارد، روح دارد و مشاهداتي هم دارد، اين حالت تمثّل برزخي را ميگويند حالت مناميه. در عصر تاسوعا نيز همچنين بود كه حضرت از اوصاف شب عاشورا و صبح عاشورا خبر داد. در جريان حضرت مريم(ع) هم همين بود.
البته اين نيست كه ما بگوييم هيچ راهي براي توجيه اسراء و معراج نيست جز همين راهها؛ اما اين تقريباً روشنترين و شفافترين راه است كه شواهد فراواني دارد و انسان هم بهخوبي ميتواند قبول كند و درون خود دغدغهاي نداشته باشد كه چطور ميشود آدم انبيا را ببيند، نماز جماعت بخواند و...
1. ارشاد شيخ مفيد/ ج2 / ص82